کوروش کبیر

          

زمانی کزروس به کورش بزرگ گفت چرا از غنیمت های جنگی چیزی را برای خود بر نمی داری و همه را به سربازانت می بخشی. کورش گفت اگر غنیمت های جنگی را نمی بخشیدیم الان دارایی من چقدر بود؟ گزروس عددی را با معیار آن زمان گفت سپس کورش یکی از سربازانش را صدا زد و گفت برو به مردم بگو کورش برای امری به مقداری پول و طلا نیاز دارد. سرباز در بین مردم جار زد و سخن کورش را به گوششان رسانید.مردم هرچه در توان داشتند برای کورش فرستادند. وقتی که مالهای گرد آوری شده را حساب کردند ، از آنچه کزروس انتظار داشت بسیار بیشتر بود.کورش رو به کزروس کرد و گفت ، ثروت من اینجاست.اگر آنها را پیش خود نگه داشته بودم ، همیشه باید نگران آنها بودم . زمانی که ثروت در اختیار توست و مردم از آن بی بهره اند مثل این می ماند که تو نگهبان پولهایی که مبادا کسی آن را ببرد.

بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است:

افسانه حاکی از آن است که در قرن 15، لشکر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند.اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند.

فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند.

پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که  هر یک از زنان در بند، گرانبها ترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کند به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشد.

نا گفته پیداست که قیافه حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده دشمن به هنگامی که هر یک از زنان شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود.
به نظر شما اگر قضیه برعکس بود آقایان چه میکردند؟؟!؟!؟

مصدق.. انساني الگو

REZA SHAHTHE SHAHDr. MOSSADEGH

http://iransa.union.rpi.edu/Images/aboutiran/iran_clip_image026.jpg

(گزيده اي از صحبت هاي مجري برنامه پلي به گذشته)

از ويژگي هاي مصدق اين بود كه علي رغم مقام علمي و دكترايي كه داشت و همچنين مقام بالاي  سياسي اش در انتهاي نامه هايش به شاه مي نوشت:"نوكر شما مصدق!"

اين ويژگي كه امروزه به ندرت يافت ميشه و كسي بين رييس و كارمند هاش فرقي نميذاره‌ (مگر فرق ظاهري) باعث شده تا همه كار ها اونطور كه بايد و شايد پيش نرن!

حتي كار به جايي رسيده كه كارمند جديد والورود هم از نظر فهم و ادراكاتش به رخ رييسش شاخ و شونه ميكشه!


بياييم مثل مصدق باشيم كه به روزنامه نگار هاي عصر خودش ميگه:بنويسيد.. به من فحش دهيد.. ولي حكومت را آباد كنيد.

كلكسيوني از پول هاي ايراني

http://www.iranbanknotes.com/images/IranPick-X-Bond001.jpg


كلكسيون را از لينك زير ببينيد:

link

نگاه کن مرده ها به مرده نمیرن

ویران باد

ویران باد آن خانه که بهر او بنا شد، در کور سوی ذهن ما، اما فسوس آنکه، آن خانه، آن ملک سلیمانی، دیاری سبا بود که ویران شدنی در آن نیست!

ویرانی آن را سزاست، که از لابلای پنجره امید، که به تنگنای پرتوی تلالویی بیش نیست، دشنه نا امیدی بر زخم دل ما فرو میکرد!

او را چه سود،جز حمامی از خونابه گرمی از خون گرم ما، در این اندیشه، که این بی دل، خون را به چکارش آید، چون شمع این جگر میسوزد!

بسوزد تا شاید از جرقه اش آن ملک ویران گردد! ملکی که اگر چه برازنده اش بود شایسته قدمگاه سلیمانی را نداشت!

از همافر

 

 اهنگLet it be با صدای فرهاد

آهنگ

ادامه نوشته

آخرین کلمات .......

آخرين كلمات يك الكتريسين : خوب حالا روشنش كن...
آخرين كلمات يك انسان عصر حجر : فكر ميكني توي اين غار چيه؟
آخرين كلمات يك بندباز : نميدونم چرا چشمام سياهي ميره...
آخرين كلمات يك بيمار : مطمئنيد كه اين آمپول بي خطره؟
آخرين كلمات يك پزشك : راستش تشخيص اوليه ام صحيح نبود. بيماريتون لاعلاجه...
آخرين كلمات يك پليس : شيش بار شليك كرده، ديگه گلوله نداره...
آخرين كلمات يك جلاد : اي بابا، باز تيغهء گيوتين گير كرد...
آخرين كلمات يك جهانگرد در آمازون : اين نوع مار رو ميشناسم، سمي نيست...
آخرين كلمات يك چترباز : پس چترم كو؟
آخرين كلمات يك خبرنگار : بله، سيل داره به طرفمون مياد...
آخرين كلمات يك خلبان : ببينم چرخها باز شدند يا نه؟
آخرين كلمات يك خونآشام : نه بابا خورشيد يه ساعت ديگه طلوع ميكنه!
آخرين كلمات يك داور فوتبال : نخير آفسايد نبود!
آخرين كلمات يك دربان : مگه از روي نعش من رد بشي...
آخرين كلمات يك دوچرخه سوار : نخير تقدم با منه!
آخرين كلمات يك ديوانه : من يه پرنده ام!
آخرين كلمات يك شكارچي : مامانت كجاست كوچولو؟...
آخرين كلمات يك غواص : نه اين طرفها كوسه وجود نداره...
آخرين كلمات يك فضانورد : براي يك ربع ديگه هوا دارم...
آخرين كلمات يك قصاب : اون چاقو بزرگه رو بنداز ببينم...
آخرين كلمات يك قهرمان : كمك نميخوام، همه اش سه نفرند...
آخرين كلمات يك كارآگاه خصوصي : قضيه روشنه، قاتل شما هستيد!
آخرين كلمات يك كامپيوتر : هاردديسك پاك شده است...
آخرين كلمات يك گروگان : من كه ميدونم تو عرضه ي شليك كردن نداري...
آخرين كلمات يك متخصص آزمايشگاه : اين آزمايش كاملاً بي خطره...
آخرين كلمات يك متخصص خنثي كردن بمب: اين سيم آخري رو كه قطع كنم تمومه...
آخرين كلمات يك معلم رانندگي : نگه دار! چراغ قرمزه!
آخرين كلمات يك ملوان: من چه مي دونستم كه بايد شنا بلد باشم؟
آخرين كلمات يك ملوان زيردريايي: من عادت ندارم با پنجره بسته بخوابم...
آخرين كلمات يك سرباز تحت آموزش هنگام پرتاب نارنجك : گفتي تا چند بشمرم؟

قرار در پايتخت3

سلام مجدد من به همه

ببخشيد كه چپو راست ميرم پست ميذارم.سارا جان از شما هم معذرت ميخوام با توجه به اينكه شما كارا رو پيش مي بري من با اين پست گذاشتن اينو به نام خودم تموم ميكنم.

اين پست رو گذاشتم فقط براي اينكه ديگه قرار رو قطعي كنم.

قرارمون شد ساعت ۳:۳۰ پارك ساعي.

دوستاي عزيزم كه با هم در ارتباط هستيد اگه اين پست رو خوندين به دوستاي ديگموون كه تو تهران هستن اطلاع بديم

انشاا... كه همتونو ببينم با لبي پر از خنده

IT 84 يه جاودانه و يه معجزه است

 دوستاي عزيزم همتونو دوست دارم و براي تك تكتون آرزوي موفقيت دارم

این خانه که ز بنیاد ویران است،ویرانه تر باد

دیروز با بچه های صنعتی شیراز بودم.طفلکی ها خودشون رو با facebook مشغول کرده بودن. البته دوران ما facebook نبود یا ما خبر نداشتیم.

خلاصه از این زندگی که همش در انتظار میگذشت،انتظار سربازی و کار، کمی تا نیمه ابری لذت میبردند. البته لذت بخشش کرده بودند.

امروز هم من پس از برگشتن از سر کار و سوزاندن برنج و پختن کوکو سبزی با سیب زمینی نجوشیده(که تو عمرم هیچ سابقه ای نداشت و باعث شرمندگی خودم شدم)،دیگه از این زندگی تکاوری حالم داره بهم میخوره.شدم مثل یه سرباز آمریکایی تو عراق! دوره زندگی در شرایط سخت حداکثر دو ماهه ولی برای ما داره به سال میکشه! تک و تنها توی خونه ای از عهد دقیانوس.مثل خانه حضرت ابراهیم میمونه! از همه بدتر که این حیوانات وحشی خانگی هم نون منو خوردن! خوش به حال اونی که الان تک و تنها توی هتل 5 ستاره مکزیکو سیتی یا کنار سواحل هاوایی داره با اینترنت پرسرعتش کار میکنه!

من نفرین شده ام! به قول نامجو: این که اهل آسیایی بهش میگن جبر جغرافیایی!

باز هم باید هیتلری بود، ولی مثل هیتلر نباید در سختی جا زد! هیتلری با یه گل رز روی سینه!


برای همین باید اون رو لذت بخش کرد. حتی اگه با شنیدن آهنگ های مزخرف بنیامین باشه!!! البته از خانم ها که به خواننده محبوبشون توهین شد عذر میخوام!

پس:

این خانه که ز بنیاد ویران است، ویرانه تر باد!

در ضمن این پیغام authenticatian چیه؟ حذفش کنید دیگه...

قرار در پايتخت2

سلام دوستان

معذرت می خوام.این مدت در گیر بودم وقت نکردم پست بذارم.شرمنده همتونم.

با خانم همایونی که صحبت کردم منو ایشون نظرمون محل قرار پارک ساعی هستش ساعت ۵

حالا از دوستان هم خواهش میکنم که نظرشونو بدن و اگه پارک ساعی رو نمی پسندن یه جای دیگه رو مشخص کنن

البته اینم بگم اونجا(پارک ساعی) محل قرار هستش از اونجا با هم به توافق می رسیم میریم یه جای دیگه

منتظر نظر شما دوستای عزیزم هستم

میوه بهشتی...

سالهاست از گندم یا سیب یا انار به عنوان میوه بهشتی یاد میکنن. عرفا به علم نسبت میوه بهشتی میدن.

اما میوه بهشتی که انسان ها سال هاست برای کسب اون تلاش میکنن و با اون احساس فرمانروایی بر یکدیگر و در آخر فرمانروایی بر عالم بهشون دست میده تنها یک چیزه! یک چیز که تا حالا برخلاف تصور، هنوز عملی نشده:

انتظار انجام کاری از دیگران داشتن.

این تنها میوه هسته که اگر برآورده بشه فرمانروای عالم میشید.

پس هیچ وقت انتظار نداشته باشید کار روسا رو درست انجام میدید و یا دستورات شما رو درست انجام میدن.

البته فراموش نکنید خدا هم هنوز این میوه رو نخورده!

پس بهتره مثل خداوند، ساکت بود و بدون چشم داشت از دیگران،کار هامون رو با برنامه ریزی و با نظم انجام دهیم! انتظار نداشته باشیم انسان ها آنطور باشن که ما میخوایم!

پس با یکدیگر همانطور که هستیم کنار بیایم!

باز فراموش نکنید:

خداوند هم این میوه رو نخورده!

از زندگی لذت ببرید.

همافر


نمايشگاه جیتکس دوبي

امسال نمايشگاه جيتكس در دوبي از 25 الي 29 مهرماه برگزارشد.

جالب دیدم که گزارشی از بازدید همکارام به این نمایشگاه براتوون بذارم.

البته یک فایل هم پیوست میذارم که شامل گزارش کامل همراه با عکسای نمایشگاه هستش
ادامه نوشته


ادامه نوشته

بهترین مرورگری که بدون نصب آنتی فیلتر، سایت های فیلتر شده رو زیر پا میذاره: usejamp

بهترین فیلم خارجی برای دیدن : Bruce Almighty

بهترین همکلاسی ها با همه بدیهیشون: بچه های آی تی 84 دولتی بیرجند.....!

در مورد فیلم: این فیلم به بحث خداشناسی و علت بر آورده شدن یا نشدن دعا ها می پردازه. خلاصه اینکه ساعت ها پای منبر آخوند ها نشستن و هزار تا معارف اسلامی پاس کردن رو توی یک ساعت به شما میفهمونه..

امیدوارم با دیدن این فیلم واسه خودتون یه پارچه آخوند بشین و مثل بعضی ها ارشدتون رو هم تو قم بگذرونید...

چاکر هابیل و بر و بچ..