جمع دوستان قدیمی

مکان: بیرجند - دامن زیبای طبیعت - کلاته بابا

زمان : 12 فروردین ماه سال یکهزار و سیصد و نود و دو

با حضور شرکت کنندگان ه.م ، و.ذ ، ا.آ ، ع.د.ش ، و.ب ، ا.ج ، ر.ر  ، ج.ج و  حضور افتخاری م.ح.ف.ر و به یاد زنده یاد همافر و جای خالی الباقی دوستان


 



ادامه نوشته

 

روزتون مبارک مهندسای عزیز

روز مهندس مبارک

به یاد همافر...

این کلیپ رو دانلود کنید و لذت ببرید. البته خودم هم کم آوردم. برای وحید ذوالفقاری جذابه. اسماعیل رو یاد یه تکه گوشتی میندازه که حسرت خوردنش رو داره. یه رگ دیگه  حسین فرهمند رو به کار میندازه. و بقیه همکلاسی ها و اساتید از دیدنش خونشون به جوش میاد.

البته این متن بالا که نوشتم مختص همون افراده و خودشون می فهمند و بس.(اگر بفهمن!)

 با تشکر.

حالا این هم کلیپ:

http://www.aparat.com/v/wrOM0

درس هایی از اساتید

قبل از هرچیز از همه دوستان به خاطر غیبت طولانی از صحنه وبلاگ عذر خواهی میکنم.

البته به جز مشغله های روز مره که همه ماشالله درگیرش هستند یه سری مسائل دیگه هم بود که باعث شد انگیزه هام واسه گذاشتن مطلب تو وبلاگ کم بشه که اگه دوستان مایل بودند خصوصی بهشون میگم دلیلشو!

داشتم لینک های وبلاگ رو یه مرور میکردم خیلی هاش که کلا نابود شدن 

مثل وبلاگ وبلاگ انجمن علمی دانشجوبان دانشگاه بیرجند که دامینش اول دست من بود ولی واسه اینکه اسمش یه خورده عام تر بود دادم به دوستان خوشتیپ!! ولی نمیدونم چیشده واگذار کردن این دامین ارزشمند رو(bit.blogfa.com)

یه کدوم از لینکهای وبلاگ مربوط به وبلاگ دانشجویان کامپیوتر 84 بیرجند بود که یه خورده بروبچشون هنوز فعال هستند..

رفتم تو وبلاگشون یه مطلب زیبا از آقای خوشبختیان خدابیامرز دیدم که با تصرف و تخلیص این جا میذارمش:

هر آدمي كه وارد زندگي ما ميشه چه بلند مدت يا كوتاه مدت حتما درسي براي زندگي و سعادت ما به همراه داره . اين مطلب رو به غير از منابع ديني به طور صريح توي كتاب «پيام سلستين» خوندم كه اگر حتي كوتاه با كسي همنشين شديد حتما يا بايد درسي از اون بگيريد يا درسي به او بديد . 

توي دانشگاه اساتيد مختلفي داشتيم ، از گروه خودمون و گروه هاي ديگه . ميخوام چند درس كه از اساتيدم ياد گرفتم بيان كنم . 

دكتر ظهيري : ايشون از اساتيد گروه الكترونيك بودن و راهنماي بچه هاي شاهد و ايثارگر . وقتي وارد اتاقش ميشدي كاملا بلند ميشد ، احترام ميگذاشت و از آدم استقبال مي كرد . احترام گذاشتن به ارباب رجوع رو از ايشون ياد گرفتم.
آقاي دكتر فرشاد : ايشون از اساتيد گروه الكترونيك هستن ، بسيار متواضع و آرام . با اينكه دوستان اذيتشون مي كردن اما براي بيخود ترين سوالات هم وقت ميگذاشتن و جواب ميدادن. از ايشون ياد گرفتم معلم وظيفه داره به همه ي سوالات دانش آموز اهميت بده . 
خانم مهندس احمدي : استاد خودمون و رئيس گروه كامپيوتر . بسيار فعال بودن و وقتي حكم رياست گروهشون رو گرفتن ازشون شيريني خواستيم . فرمودن «رياست كه شيريني نداره ، وقتي از رياست بيرون اومدم شيريني ميدم» . از ايشون ياد گرفتم مسئوليت كيك و شيريني نيست كه آدم دنبالش بدوه . مسئوليت باري هست كه بايد به سختي به منزل آخر رسوند . 

ازین جا به بعدش مال خودمه(تا اینجاش مال مطالب آقای خوشبختیان بود):

آقای دکتر رضوی: ایشون از اساتید گروه الکترونیک بودند که الان هم مدتی است ریاست دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر را به عهده دارند. از ایشون یاد گرفتم که "در این دنیای بی ارزش چرا مغرور میگردی/ سلیمان گر شور آخر نصیب گور می گردی" انسانی کاملا متواضع و به قول ما خاکی که واقعا یکی از الگوهای شخصیتی واسه من بودند..


از آقای مهندس ولوی آموختم وقت کافی برای طراحی سوالات امتحان بذارم.

از آقای مهندس نوابی آموختم درس را با مثال به دانشجو بیاموزم.

راستی شما از اساتید و کلا کسایی که تو دانشگاه بودند چی یاد گرفتین و چه ویژگی بارزی از افرادی که تو اون دوران باهاشون سروکار داشتین تو ذهنتون هست؟؟؟؟؟

روز دانشجو مبارک !

این پست 2 هدف دارد : اول آنکه روز دانشجوست. و بدینوسیله خواستیم خاطره ای زنده کنیم از روزان رفته و شبان بگذشته در بیرجند(ره) .

هدف ثانی آن بود که اعلام کنیم همکلاسیه گراممان خواهر بابائیان این هفته با نمره 19.5 از تز کارشناسی ارشد خود دفاعیده و جملگی هیئت داوران را هزیمت کرده اند! خواستیم زین تریبون بدیشان و همسر و خانواده گرامشان تهنیت گفته و تعالی مرتبتشان به مراتب متعالی تر همچو داک و پست داک را از درگاه خداوند متعال بخواهیم. دگر دوستان هم اگر دفاعیده اند همینجا با ما به اشتراک گذارند تا که موجبات سرور و شادی دگر همکلاسان را فراهم آورند.

پی نوشت : تصویر بالا اصلاً تزئینی نبوده و بی ارتباط با کلاس خدا بیامرز ما نیست .... 

سلااااااااااااااااااااااممممممممممممممممممممممممممم

سلام دوستان گل و گلابی

کجایین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا ساکتین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا از هیچ کس خبری نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

چرا کسی حداقل به آقای آتش دهقان و خانم بابائیان تبریک نمیگه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

چرا کسی از 5/5 حرفی نزد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/

نمیدونم.........

شاید الان هممون بزرگ شدیم، درگیر کارو درسو خانواده ایم. اما گاهی بیاین حرفای خوب بزنیم

من خودم خیلی دوست داشتم بدونم دوستای گلم الان کجان، چیکاره ان؛ کی متاهل شده کی نشده، کی ادامه تحصیل داده، کی صاحب فرزند شده و ...


 
قصه از حنجره ایست که گره خورده به بغض
صحبت از خاطره ایست که نشسته لب حوض
یک طرف خاطره ها!
در همه آوازها! حرف آخر زیباست!
آخرین حرف تو چیست که به آن تکیه کنم؟
حرف من دیدن پرواز تو در فرداهاست
 

هر جا هستین موفق باشید

 

 

اینم یک پست جدید!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

سلام بر همه دوستان

خصوصا اونایی که دلسوزی می کنن و غصه می خورن که این وبلاگ چرا آپ نمیشه.

جا داره اینجا یادی از مدیر وبلاگمون بکنیم که مدتی هست پیداش نیست و آخرین مطلبی که نوشته بیست و پنجم شهریور نود هست. البته من از هر کسی توقع ندارم که بیاد مطلب بنویسه (مثلا اقای اعتمادی تا الان صفر مطلب نوشتن) ولی آقای مدیر باید حضور پررنگ تری داشته باشن.

خوب... برای اینکه یه چیزی نوشته باشم به اطلاع دوستان (چه اونایی که تا الان خبردار شدن چه بی خبرن) میرسونم که هشتم شهریور نود و یک دعوتین واسه جشن عروسی. لطفا سعی کنید حتما بیاین تا یک بار دیگه تجدید خاطرات داشته باشیم.

اگه هم نمیان خوب چیکارتون کنم.... فقط قبلش اعلام کنید که براتون فرش قرمز پهن نکنیم. کارت دعوت متعاقبا میل خواهد شد.

اینم از پست جدید و بروزرسانی وبلاگ!

یکتا هایی که چند سال از هم جدا بودند...


اقای بافقی من یوزر و پسورد شما رو هک کردم!

آخیش ...........

بالاخره امروز آخرین امتحان دوره ارشد رو دادم.....

یادش به خیر پارسال همین روزا بود که اقای موسوی یه مطلب با همین عنوان نوشت.....

یادمه اون روز که مطلبو می خوندم با خودم می گفتم کی باشه من هم اخرین امتحان دوره ارشدم رو بدم...

و امروز بالاخره راحت شدم...

 

پیشاپیش مبارک

سلام بر همه ی دوستان خوبم.

سلام به اونایی که تو خوابگاه های دانشجویی، دور از جمع گرم خونواده بسر می برن "خدا بهتون صبر بده".

و اونایی که در کانون گرم خونواده هستن  "قدر لحظات باهم بودن رو بدونید".

امیدوارم هر جا هستین و با هر کی که هستین و هر چی که می خورین و .... بهتون خوش بگذره. شب یلداتون پیشاپیش مبارک.

 

کلیپ

 

تقدیم به بچه های باصفای IT 84

 

لینک این کلیپ بخاطر حفظ حریم خصوصی در بخش links در گروه قرار داده شده است.

 

http://groups.yahoo.com/group/bits_84/links

جلسه دفاع پایان نامه کارشناسی ارشد مهندس سید هادی موسوی

با سلام خدمت دوستان و همکلاسی های عزیز. باردیگر شاهد ورق خوردن برگی زرین از افتخارات IT84 هستیم . هفته ی آینده IT84 شاهد جلسه دفاع دانشجویی است که اخلاق و صلاحیتهای برجسته ی علمی را تواماً در خود جمع کرده است. مزید امتنان است اگر با شرکت در این جلسه زحمات 2 ساله ی ایشان را ارج نهیم.

جلسه دفاع دوست و همکلاسی عزیزمان آقای سید هادی موسوی در روز دوشنبه ساعت 7 بعدازظهر  در محل آمفی تئاتر دانشکده کامپیوتر و فناوری اطلاعات دانشگاه صنعتی امیرکبیر برگزار می شود. از دوستانی که امکان شرکت در این جلسه را دارند خواهشمندم که در این جلسه حضور بهم رسانند.

! RFC    

سلام دوستان عزیزم. به دنبال نظر خواهی قبلی که انجام شد لطف کنید اگه تونستید روز پنجشنبه ساعت ده شب مورخ  ۷/۷/۹۰  بیاین چت.

حتما بیاین که خیلی دلم براتون تنگ شده...

دوستان میاین چت؟

سلام بر همه دوستان عزیزم که معلوم نیست هر کدومشون کجا هستن... حقیقتش دلم میخواد یه بار دیگه هم که شده جمع دوستانه قدیم و حرفای قشنگ و شوخی های خودمون رو داشته باشیم...

اعتراف می کنم هیچ جایی دیگه نمیتونیین دوستانی مثل IT84 پیدا کنین. به قول بندری ها که جدیدا زبانشون رو یاد گرفتم "نارِت ز یادُم اُو لحظه ئونی که با تو بودُم".

حالا هر کی موافقه موافقتش رو اعلام کنه و تاریخ و ساعت پیشنهادی هم بده ... تا اگه استقبال نشد ما هم نیایم.

به نظر من جمعه یکم مهر ساعت هر چی شما بگین......

لطفا این پست رو بی نظر نذارین مخصوصا مفقودالاثران و اونایی که دیگه ما به اندازه کلاسشون نیستیم و اونایی که وقت ندارن....

روز یا شبتان خوش

سلام بر شما دوست گرامی که محبت کردید و به وبلاگ خودتان سر زدید ....

یادش بخیر!

امیدوارم هر جایی که هستین موفق باشین...

5/ 5 فراموش شده.....

سلام بچه ها می دونید چند روز پیش 5/5 بود

خدایش چند نفرتون یادتون بود؟!؟!؟!

لازم به ذکر که خودمم هم فراموش کرده بوده یکی از بچه های کلاس یادم انداخت

چقدر زود گذشت دومین سال هم از قراری که گذاشتیم و هیچ کدوممون نتونستسم بیام سر اون قرار انگار همین دیروز بود

به قول اون کلیپ معروف ناگهان چه زود دیر می شود

واقعا جالب برای من که چی شد همه این تاریخو فراموش کردن

تقدیم به p54 که دیگه از دنیا رفت روحش شاد و یادش  گرامی

سلام دوستای عزیزم. میدونم اینجا جای گذاشتن این مطالب نیست.ولی یه مدت این وبلاگ بد سوتو کور شده

یه شعر خوندم که خیلی به دلم نشست مثه اینکه توصیف گر حالت دلتنگی من بود

میدونم  خیلی هاتوون که بخونید میخندیدو میرید  ولی گاهی وقتا متن های ادبی  آدمو

به فکر میندازن...

 به یاد خاطرات دوستان عزیزان ...

 

(اگه از شعر و متن های ادبی  خوشتوون نمیاد بهتوون توصیش نمی کنم)

 

ادامه نوشته

سلام

با سلام خدمت دوستان و هم کلاسیهای عزیز . از همه ی دوستان بخاطر لطفی که به بنده داشتن تشکر می کنم. تشویقهای شما دوستان منو دلگرم می کرد ئ موفقیتهای سالهای گذشته ی شما دوستان انگیزه ی زیادی به من می داد و همیشه برام انرژی مثبت بود. - البته این به این معنی نیست که من با خودم گفته باشم" این خنگا قبول شدن من نشم!!" لطفاً تفسیر بد نکنید!!! به جون خودم نگفتم!.-

در همین راستا توجه شما دوستان عزیز را به یک ترانه زیبا که بسیار با آن احساس همذات پنداری می کنم جلب می کنم امیدوارم لذت ببرید.


ادامه نوشته

سالروز جشن فارغ التحصیلی

با سلام و خسته نباشید خدمت همه مهندسین و دوستان گرامی که الان حدود 2 سال سابقه اخذ مدرک دارند....

بله شاید باورتون نشه ولی به همین زودی 2 سال گذشت.... انگار همین دو روز پیش بود که در تدارک جشن فارغ التحصیلی بودیم...

یادش بخیر...

هر کدوم از بچه های IT84 رفتند سر کار وزندگی خودشون و این مرور زمان باعث شده تا شاید گذشته شیرین(البته برای خودم رو میگم از بقیه دوستان مطمئن نیستم) خودشون رو که مشغول تحصیل در بیرجند بودند رو فراموش کرده باشند....

به قول اون شعری  کلیپ خداحافظی که آقای جوادی تهیه کرده بودند:

گاه و بی گاه لب پنجره خاطره ام می آیی .....

 ای قدیمی ای دوست....(و بقیش...)

آخیش.....

بالاخره امروز آخرین امتحان آخرین درس دوره ارشد رو دادم.....

یه حس قریبی بهم دست داده و یاد خاطرات دوران کارشناسی افتادم.....

یاد شب های امتحان تو خونه اسماعیل و رسول و وحید و علیرضا و ...

یاد شبایی که تا دمای صبح بیدار بودیم و تا میخواستیم بخوابیم اون زنگ خاطره انگیز گوشی همافر مارو از خواب غفلت بیدار میکرد.....

یاد جزوه های کامل و جامع خانم خیاط که شبای امتحان راهگشای خیلی از مشکلات بود...

یاد امتحانات سخت و نفسگیر مهندس ولوی(سوالات جوندار و پروپیمون)....

یاد متحانات آبکی مهندس نوابی (واقعا دمش گرم با اون سوالاش)....

یاد تقلب های آشکار و پنهان بعضی از دوستان...(اصلا به شخص خاصی اشاره نمیکنم!!!)

یاد نمرات و هک سایت آموزش و در آوردن نمرات و...

یاد آخرین امتحان دوران کارشناسی ....

اما این آخرین امتحان کجا و آن آخرین امتحان کجا

 

 

بدون شرح2.....

بدون شرح.......

بدون شرح

بیرجند سوم اذر - جای بقیه دوستان خالی بود!

خاطره ای از انتخاب رشته و نحوه ورود من به رشته آی تی!!!

با سلام خدمت همه دوستان عزیر

پس از این که آقای ذوالفقاری اقدام به خاطره نویسی به زبان شیوا و طنز کردند من هم تصمیم گرفتم تا بخشی از خاطراتم را  که مربوط به انتخاب رشته و این که اصلا چطور شد که اومدم آی تی بیرجند هست رو به رشته تحریر در بیارم!!!!

البته شوخی کردم داشتم دفترچه کنکور امسال رو نگاه می کردم وآمار دانشگاههای پذیرنده آی تی رو چک می کردم که یاد خودم و انتخاب رشته خودم افتادم.....

یادش بخیر

داستان انتخاب رشته من و این که اصلا چطور شد که آمدم آی تی بیرجند و 4 سال اونجا بودم و مهندس فناوری اطلاعات شدم رو در ادامه مطلب گذاشتم اگه وقت کردین یه نگاه بندازین

فکر کنم نکات آموزنده ای توش باشه........

ادامه نوشته

جواد یساری در گناباد !! قسمت دوم

سلامی دوباره 

اول باید بازگشت سرافرازانه ی حاج سید هادی موسوی - هادی اسمت هر روز داره بلند تر میشه!! - رو از سفر حج گرامی بداریم. حجک مقبول و سعیک مشکور

اینم از قسمت دوم داستان تقدیم به شما

ادامه نوشته

جواد یساری در گناباد !! قسمت اول

به نام خدا

سلام اول از همه می خوام از نگرانی درتون بیارم. من در گناباد در کمال صحت و سلامتم  و زلزله ی بعد از ظهر امروز که مرکزش تربت حیدریه بوده رو حتی متوجه هم نشدم شاید تعجب کنید که من چطور زلزله  ی 5.7 ریشتری رو حس نکردم ولی خوب من اینجوریم دیگه زیر 7 ریشتر اصولا واسم افت داره sense کنم!!

در مورد همافر هم باید نظر " همکلاسی سابق " رو تایید کنم. خصوصا اون بخش که این عاقله خواهرمون فرمودند: "اگر موضوعی نظرتو جلب کرد بشین قشنگ تمام جوانب رو بررسی کن و با یک تحلیل کامل تر بیا و یه پست تاپ بزار تا ما هم لذت ببریم(استفاده کنیم)." در تکمیل عرایضم هم شعری رو به همافر تقدیم می کنم :

کم گوی و گزیده گوی چون در / تا دو جهان تازه شود !!

امروز می خوام واستون خاطره ای رو در ادامه ی مطلب نقل کنم که چند وقت پیش برام اتفاق افتاد. چند وقته که می خوام بزارمش تو وبلاگ ولی خوب خدا به شما توفیق نمی ده من چیکار کنم!! - شوخی کردم یه مدتی سرم شلوغ بود. - باشد که این پست لگدی باشد بر پیکر نیمه جان این وبلاگ !! فقط دوستان منو از نظراتتون بی نصیب نگذارین که " من از طرز نگاه تو امید مبهمی دارم / نگاهت را مگیر از من که با آن عالمی دارم. " قرررررررربونت همتون.

ادامه نوشته

!!!!  alarm !!!!!!!

هرچی سعی کردم دو روز پیش این مطلب رو تو وبلاگ آپ کنم نشد چون اصلا مشهد نبودم

شاید خیلی ها تون حدث زدید چی میخوام بگم

درسته !!!! امروز 1389/4/6 دقیقا 367 روز پس از آخرین باری که دور هم جمع شدیم .آره درسته به همین زودی یکسال گذشت مثل یه پلک زدن از اون تاریخ که برای آخرین بار تو پارک صیاد هم دیگرو دیدیم و حالا بعد از حدودا یکسال آرزو می کنیم همه بچه ها در هر جایی و در هر شرایطی موفق و موید باشند.

در ضمن کمتر از یک ماه مونده به 1389/5/5 که خیلی ها قولشو دادن.

حالا مردو قولش ببینیم کی زیره قولش میزنه.........


اگه خواستید در قسمت نظرات در مورد 5/5 هم نظرتون رو بزارید تا به یه نظر جمعی برسیم.


آخرين امتحان.....

اگه گفتين اين عكس از چه امتحاني بود؟؟؟

هر كس خاطره اي از اين عكس داره بنويسه...