رزم virus و رستم:
| کنون رزم virus و رستم شنو | دگرها شنيدستي اين هم شنو |
| که اسفنديارش يکي disk داد | بگفتا به رستم که اي نيکزاد |
| در اين disk باشد يکي file ناب | که بگرفتم از سايت افراسياب |
| برو خرمي کن بدين disk هان | که هم نون و هم آب باشد در آن |
| تهمتن روان شد سوي خانه اش | شتابان به ديدار رايانه اش |
| دگر صبر آرام و طاقت نداشت | مر آن disk را در drive اش گذاشت |
| نکرد هيچ صبر و نداد هيچ لفت | يکي list از root ديسکت گرفت |
| در آن disk ديدش يکي file بود | بزد enter آنجا و اجرا نمود |
| به ناگه چنان سيستمش کرد hang | که رستم در آن ماند مبهوت و منگ |
| تهمتن کلافه شد و داد زد | ز بخت بد خويش فرياد زد |
| چو تهمينه فرياد رستم شنود | بيامد که ليسانسش رايانه بود |
| بدو گفت رستم همه مشکلش | وزان disk و برنامه قابلش |
| چو رستم بدو داد قيچي و ريش | يکي ديسک bootable آورد پيش |
| يکي toolkit اندرآن disk بود | بر آورد آن را و اجرا نمود |
| به ناگه يکي رمز virus يافت | پي حذف امضاي ايشان شتافت |
| چو virus را نيک بشناختش | مر از bootsector بر انداختش |
| يکي ضربه زد بر سرش toolkit | که هر byte آن گشت هشتاد bit |
| به خاک اندر افکند virus را | تهمتن به رايانه زد بوس را |
| چنين گفت تهمينه با شوهرش | که اين بار بگذشت از پل خرش |
| دگر بار برنامه اين سان مکن | ز رايانه اصلا تو صحبت مکن |
| قسم خورد رستم به پروردگار | نگيرد دگر disk ز اسفنديار |
+ نوشته شده در سه شنبه بیست و هفتم تیر ۱۳۸۵ ساعت 8:25 AM توسط سید هادی موسوی
|
وبلاگ فارغ التحصیلان IT 84 دانشگاه بیرجند